سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شب نگار/ (چهارشنبه 83/7/22 ساعت 2:51 صبح)

*خوب الان شبه و من که الان دارم می نویسم یادداشت هام می شن شب نگار.

*به یه وبلاگی سر زدم که از اون وبلاگ های خیلی پرطرفداره.جالب این بود که عکس هم نداشت اصلا.و جالب تر از اون اینکه این زهرا خانوم اینقدر نوشته که برای خوندشون موهامون سیاه می شه.(چیز سفید می شه خداییش هواسم نبود.)تو جشنواره ی وبلاگ ها باهاش مصاحبه کرده بودن.خیلی گفتگوشون جالب بود.اینجا>> http://www.weblogfestival.com  حتما سر بزنید جالبه.

نمی دونم چی بگم.به کی؟ به این پدر و مادر ها.(امید وارم فک و فامیل اینجا نیان تا وقتی بره تو آرشیوا گم و گور بشه این مطلبم.) آره اکثرمون این مشکلو داریم.همین حساسیتشون رو همه چیز.بابا ولی به خدا این یکی جریان از همه بد تره.اصلا کم مونده که دیگه از خونه هم بیرون نرم.یه هو تو خونه هم نباشن زلزله میاد میمی رم.یعنی نه تو خونه که زلزله بیاد و بمیرم نه این که برم تو خیابون یه آقاهه یا خانومه بیاد گولم بزنه سوار ماشینم کنه هروئین یا ماریجوانا بهم بده.خوب بگید از لحاظ منطقی من باید کجا برم.همیشه یا داخل یه جایی می تونی باشی یا بیرون .ما که نه تونستیم داخل حخونه باشیم نه بیرون.(چه شرو ور هایی که ننوشتم خودمم قاطی کردم)خلاصه حرف حسابم اینه که این مادر پدر من که اگه بخوام برم بیرون تو روز روشن مثلا یه چیزی بخرم مخ آدم رو می خورن:یکی تو خیابون نیاد بهت یه چیزی بده بخوری یکی سوار ماشینت نکنه!!! بابا بی خیال شو مگه من بچه ام. در جواب ببین چی جواب می دن جنایات پاکدشت.کاشکه این دو تا قاتلا رو خودم قبل از این که بیان بچه!!! بکشن یه جوری دخلشون رو در می آوردم ;)   ( نه بابا قاتل نیستم نری دیگه وبلاگ رو باز نکنی تا آخر عمرت)  خلاصه این که منتظرم هر چی زود تر این ماه عزیز و دلپذیر بهمنبیاد و من برم زنجان برای شروع کلاسه دانشگاه.یه 300 کیلو متری از اینجا فاصله داشته باشم از دست هر چی ... خلاص بشم.اسم اینا رو هر چی می خواید بذارید.

آقا الان شرط می بندم که ریش سفید پارسی بلاگ میاد میگه نصیحت های پدر مادرتونو باید گوش کنید اونا خیر و صلاح شما رو می خواند.بابا آخه نه دیگه تا این حد.از خیر و صلاح گذشته.دقیقا عامل وسواس رو می شه در این حرف ها و اجازه ندادن ها مشاهده کرئ.در ضمن من که 10 12 سالم نیست که آخه. درج شکلک   خلاصه این که سرتونو درد آوردم .شرمنده آخه خیلی شاکیم .روزی نمی شه اعصابم سر این موضوع خورد نشه.

*این پارسی بلاگ کی می خواد مشهور بشه که ما هم ریش سفید یه گروه وبلاگی بشیم؟ مونده خیلی آره آخه منم مثله همه یا حداقل خیلی ها از شهرت خوشم میاد.در هر زمینه ی با مزه ای که باشه مثله بلاگر بودن.و شما هم برای این که من به هدفم برسم بهم لینک بدید.حتما یه دو خط نوشتن تو وبلاگتون که حجمی نمی گیره.ای ول.قولو پس دادید.آباریکلا دندتون نرم ای ول.(بازم از خدا می خوام این پست رو آشنای نزدیک مثله دوست و فامیل نخونه الایامی)

*جهانگردی>>بعدا مفصل راجع بهش بحث خواهم کرد ولی اینو حتما بگم خدمتتون که الان حدود دو سالی می شه که فکر جهان گردی از این کله ی بی مغز (بابا خود شکسته نفسی ;)) بیرون نمی ره .دو بار تو روزنامه راجع به یه ایرانی و دو تا آلمانی خوندم که باهاشون مصاحبه کرده بودن.خیلی حالشو بردم خدایش.دیگه این حدود دو یا سه ماهه شده دغدغه ی فکریم که برم سایکوتوریسم (جهان گردی با دو چرخه) اون ایرونیه یه  خانومه که الان 32 سالشونه.با دوچرخه در 16 ماه دور دنیا رو زده و شعار سفرش هم عشق آزادی و صلح جهانی قرار داده.این خانوم محترم اسمش خانم پوپه مهدوی نادر هست.و سایتش که مجموعه ای از بیوگرافی عکس های سفر و خاطرات سفرش هست به این آدرسه:  http://mahdavinader.com  برید سر بزنید .خیلی خیلی خیلی جالبه.

ا.ن در تا خانم و آقای آلمانی هم تو یه شماره دیگه از همشهری خوندم و آدرس سایتشون اینه :  http://bieler.de.ms  هست حدهقل برای من که آلمانی بلد نیستم تریپ بیلمزی بود.ولی عکس هاشونو دیدم.تا اونجایی که خاطراتشون پیش رفته بود الان در هند هستند و از اونجا به چین خواهند رفت ( اگه گفتید از کجا فهمیدم صبر کنید آخر مقاله می گم :) ‏) از آلمان به طرف آسیا حرکت کرده اند و کشور های اروپا از جمله سویس را 1پیموده اند از ترکیه عبور کرده به ایران آمده اند از اونجا به پاکستان و الان هم همونطور که گفتم در هند هستند.عکس هایی که در هر کشور انداخته اند همراه خاطراتشون اومده.با یک مقایسه دیدم که هند و ترکیه خوشکلن.بعد ایران بعد پاکستان.آقا لاهور یه زمانی نرید ها .اگه بدونین چه جور جایی بود.البته من عکس های کشور های اروپایش رو ندیدم اصلا.اون موقع که من تو روز نامه خوندم تو ایران بودند که باهاشون مصاحبه کرده بودند حدود دو ماه پیش .الان هم روز نامشو دارم.البته اینم بگم با یه مقایسه حالا دختر ایرونیای خودمون مثله پوپه خانو همتشون بیشتر از این دو تا توریسته.چون اولا تنهایی رفته و دوم این که بت دوچرخه.اما این دو با ماشین.نه نه بابا .زیاد از رو منطق نبود حرفم .یکم ناد پرستانه بود.چرا که الان آلمان رو که دست پرورده ی مردمشه اصلا مگه می شه با ایران الان مقایسه کرد؟ تکنولویشو میگم گم و چیز های دیگه.مسلما نه. آقایون خانوما بر نگشتم به 2000 سال پیش زمان داریوش و کوروش.الان رو دارم می گم چون الان داریم زندگی میکنیم.نه اون موقع نه زمان قاجار که وضع از این هم بدتر بود.بگذریم.خلاصه این که اگه روحیه ماجرا جویی و شهرت دارید به این دو تا سایت سر بزنید الگوهای خیلی خیلی خوبی هستند.

بحث از ماجراجویی شد یادم اومد دیشب خواب دیدم از یه برج بدون هیچ طنابی دارم میام پایین و اومدم پایین البته.کلی حال کرده بودم.از خواب پاشودم دیدم نه بابا این برجه همون تختمونه که نبم متر بیشتر ارتفاع نداره.

خلاصه اینکه الان مچم از بس که تایپیدم داره از جا در میاد.آهاااا اون دلیله موند ها؟ باشه می گم براتون به شرط اینکه بهم بگید آی کیو یادتون نره ها. خوب چون اسم کشور ها رو به هر زبونی با الفبای لاتین می شه خوند و اینکه تا قسمت هندش (india) توی سایت گذاشته بودن.همین طور اینکه بعد از هند خوب کشور چینه دیگه. (بابا شرلوک هلمز ، بابا هرکول پوارو ، بابا کاراگاه شمسی !!! نه این یکی رو خط بکشید دورش.همون بگید آی کیو از همش راحتتره خودمونیم.)

دیگه برم بخابم .مچم از جاش در اومد .قبل از خواب اونم بندازم سر جاش .اول اون بعد جیش بعد لالا. خدانگهدار همگی . بزودی باز آپدیت می کنم.راستی اینم بگم که به احتمال 99 در صد هیچکی کل این یادداشت رو نمی خونه.حدس می زنم دیگه.اگه جزو اون یه دسته هستید تو کامنتتون بگید تا اینجا رو خوندید.ای ول شب خوش بابای.

>>>این همه صاف شدم نوشتم شما هم یه جمله تو کامنت بنویسید بازم ای ول<<<

 





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 5 بازدید
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدیدها: 237420 بازدید
  • درباره من

  • کمی نوازشم کن
    سیاوش
    به قول یک عزیزی منم یک آدم معمولی که تو همین کره ی خاکی و توی همین ایران زمین سرزمین خشکی ها که مدت هاست چراغ علم و شکوهش خاموش گشته بدنیا آمدم.به هر حال به قول شاعر تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم.هنوز خیلی راه مونده که نپیمودم.می خوام در آینده برم سفر.سفری دور که از اینجا کیلومتر ها فاصله داشته باشه.و اونجا بر خودم بیفزایم.اینو که به یکی گفتم گفت آرزو بر جوانان عیب نیست.
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • داستان های من
    می اندیشم پس هستم
    سیاوش قمیشی
    خسرو شکیبایی آلپاچینوی ایران
    تندیس
    همای سعادت
    e-com
    آخرین درد...
    بهارانه
    کلاغ-سایت ادبیات و فلسفه
    این هم از مدیر خان
    روهام
    سیاوشون
    ستاره ی صبح
    سیاورشان
    نوشته بر باد
    وبلاگ آموزشی . خبری پرمحتوا
    انجمن وبلاگ نویسان پارسی بلاگ
    وب سایت سرو
    ترانه ها وجملات عاشقانه
    سایت فرهنگی هنری ادبی سرو
    NooshI [Nooshi va Jojeha]

    شایا
    دلتا
    آرمان
    تندیس تنهایی
    مسافری از هند
    *ابراهیم نبوی*
    *سردبیر خودم*
    زهرا
    *وب نوشت ابطحی*
    بخش فارسی بی بی سی
    زن نوشت
    ترزا
    دست نوشته های یک پشت کنکوری
    گلناز
    بیا بگشای در بگشای دل تنگم
    مسافری از هند
    مسافری از هند
    آبدارچی پارسی بلاگ
    همسفر تنها
    همسفر تنها
    کردستان
    همسفر مهتاب
    *p30download*

    ابرک قله نشین
    خفن سرا
    دلتا
    رهگذر تنهای دهکده
    *سه کشک*
    *ملیحه*
    ذهن سیال
    nazanin studio
    زمزمه های تنهایی
    نقطه ته خط
    الپر
    دنیای کوچک من
    شب مهتابی
    شرتو
    مشتی نور سرد
    آدم و حوا
    کسوف
    ایزد بانو
    اینجا وبلاگ صورتک است.
    چیزی میان دو فریم
    مادر سپید
    مادر سپید
    تابستانه
    بهار
    بیا و برگرد
    سینا
    ستاره صبح
    جمع نوشت
    کامپیوتر
    آموزش و دانلود مصطفی
    میخانه