ما انسان های قرن بیست و یکم، قرن تکنولوژی و ارتباطات بازمانده همان نسل آدم هایی هستیم که در غار ها زندگی می کردند و با ابتدایی ترین ابزارها به شکار میپرداختند.براستی چرا درگوشه کنار این کره ی خاکی آثاری از آن نسل به جای مانده است؟آنها چه انگیزه ای داشته اند که بر دیوار غار ها نقاشی کرده اند؟آیا در انسان غریزه ای ذاتی برای بیان اندیشه و تفکر خود به دیگران وجود ندارد؟همین غریزه در کتیبه های بجا مانده نیز خود را نشان می دهد.فطرت انسان برای نشر عقاید و باورهایش به دیگران باعث پدید آمدن زبان شده است و آن خود در دوقالب گفتار و نوشتار پا به عرصه ی وجود نهاده اند.انسانها نیاز دارند که عقاید خود را به دیگران منتقل کنند.همان گونه که آشامیدن و خوردن از نیازهای ضروری برای انسان است.
در این کشور پهناور شش میلیارد نفری شش میلیارد نوع مختلف دیدگاه و اظهار نظر پیرامون مسائل مختلف بشری وجود دارد و هر دیدگاه و اندیشه در جای خود مهم ، معتبر و قابل تامل هست.در صورتی که انتشار عقیده وجود نداشته باشد تفکر و تعقل داری چندان کاربردی برای انسان نخواهد بود.هر جریان فکری و اندیشه ای نیاز به انتشار دارد.و همان طور که گفته شد به تعداد مغز ها و به تعداد انسان ها دیدگاه فکری و نظری وجود دارد.کتیبه ها و پس از آن صنعت چاپ و کتاب تنها نیاز معدود و خاصی از انسان ها را برای برآوردن نیاز به انتشار عقیده برآورده می ساخت.بسیاری از نظرات و اندیشه ها بدون هیچ بهره ای با صاحبان آن ها به زیر خاک می رفتند.اگر ابزار قوی تری برای انتشار و بیان نظرات در گذشته موجود می داشت مسلما علم کنونی در جایی فراتر از آنچه که اکنون می بینیم قرار می گرفت.
وبلاگ هدیه ای است که تکنولوژی و فن آوری به انسان ها داده است تا نیاز خود را به بیان طرز تفکر برآورده کنند.وبلاگ ابزار قدرت مندی است که هر کس در هر گوشه از جهان می تواند عقاید خود را در آن منتشر کند.پرسش چرا وبلاگ می نویسیم در گرو پاسخ به این پرسش روشن می شود که چرا انسان ها احتیاج به نشر عقیده و اندیشه ی خود دارند.و پاسخ آن در فطرت آدمیان نهفته است.فطرتی که در ابتدا زبان را به وجود آورد تا نیاز وی برای بیان فکر و اندیشه را ارضاء کند.
|