نمیدانم پس از مرگم چه خواهدشد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد
بدست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او
یکریز و پی در پی
دم خویش را برگلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند در من
سکوت مرگبارم را ...
شرمنده نمی دونم برای کیه.ولی شعر خیلی قشنگیه.اینطور نیست؟تو یه وبلاگی خوندم .ولی بازم یادم نیست کدوم وبلاگ.وگرنه حتما لینک میدادم.
|