سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فمینیست و .../ (شنبه 83/8/30 ساعت 1:16 صبح)

نظر شما در مورد آرایش زن چیست؟
چرا زنان آرایش می کنند؟
فمینیست چرا و برای چه به وجود آمده است؟
و در آخر اینکه چرا ایران جامعه ای مردسالارانه است؟
همراه با خواندن این مطلب شما را به مطالعه ی وبلاگ گلناز نیز دعوت می کنم.
همان گونه که مسلم است انسان بر خلاف حیوان موجودی دو بعدی است.نخست بعد غریزی او از جمله نیاز به خوراک ، پوشاک ، وهمین طور نیاز جنسی .بعد دیگر که همان عامل ممیز انسان و حیوان است نیاز به تفکر، اندیشه، دانش هنر و زیبایست.  این دو بعد یک انسان را نباید از لحاظ ارزشی بر یکدیگر اولویت  داد.به معنای ساده تر نیاز های غریزی همانگونه مهم هستند که نیاز های تفکر اندیشه ،هنر و بالعکس.ینابراین بر هر کدام از این نیاز ها باید احترام نهاد.نیاز جنسی از جمله غرایز پیچیده و قابل تامل در انسان ونیز سایر حیوانات است.دو جنس مخالف.نر و ماده.که با نزدیکی به یکدیگرنیازخود را بر طرف می کنند.این ارتباط ،نیاز به جلب توجه طرفین نسبت به همدیگر دارد.بنا بر این عنصر تلاش جهت افزایش توجه جنس مقابل امری کاملا عادی و غریزیست .این نکته که هر جنس می کوشد تا با هر چه زیبا تر نمودن خود موجب جلب توجه بیشتری از سوی جنس مقابل شود نه تنها در انسان که در همه ی انواع جانوران بارز است.این نه به جامعه ی مرد سالار و نه به جامعه ی زن سالار بر می گردد.این امر در طبیعت موجودات نهفته است.برای مثال دراکثر گونه های پرندگان  رسم طبیعت بر این بوده که جنس نر جلب توجه بیشتری نماید.از این روست که پرندگانی چون خروس و طاووس نر از همپای ماده ی خود زیبا تر هستند.و البته حق انتخاب زوج در این نوع جانداران با گونه ی ماده است.امری کاملا منطقی و طبیعی.این مورد در جانوران دیگری از جمله انسان و نیز اسب جنبه ی عکس به خود می گیرد.بدین صورت که جنس ماده ظرافت و زیبایی بیشتری نسبت به همپای نر خود دارد.بنا بر این در جوامع انسانی و نیز جوامع حیوانی که غریزه ی آن ها به طور طبیعی این روال را در پیش گرفته اند انتخاب زوج توسط جنس مذکر صورت می گیرد.رسم خواستگاری نیز که در اکثر جوامع و نه تنها ایران از سوی مرد است دال بر همین مورد می باشد.این نکته را فراموش نکنید که اگر در طبیعت انسان ها جنس نر زیبا تر از جنس ماده می نمود آن گاه  انتخاب زوج توسط زن صورت می گرفت.انتخابی که در نوع بشر از سوی مردان صورت می گیرد نشان از کمتر بودن جنس ماده ندارد .همان گونه که زیبایی خانم ها نشان از برتری این جنس به جنس نر نخواهد داشت. این اصول قوانینی است که در روح طبیعت و بطن آن نهفته است.
 و اما پاسخ به علت آرایش از سوی خانم ها.مسلما این فرایند نشان از رشد و افزایش عقلایی انسان دارد.این که جنس ماده در انسان زیبایی خود را توسط قدرت عقل و اندیشه ی خود افزایش داده است. به معنای دیگر فرایند طبیعی زیبایی توسط اندیشه و تفکر یک زن افزایش می یابد.مشاهده می کنیم که تمامی این عوامل معلول علت هایی است که با اندکی ریز بینی در بطن طبیعت و خوی انسانی نهفته است.
و اما در مورد پایمال شدن حقوق زن ها در جامعه.این مطلب را با یک سوال مطرح می کنم.چرا جریان فمینیستی در قرن بیستم پای به عرصه ی جامعه و اندیشه ها نهاده است؟چرا پیش از آن سخنی در این مورد رانده نمی شد؟هر کدام از این موارد دلایلی مختص به خود دارد و نباید بدون در نظر گرفتن دلیلی نسبت به هر گروه یا جنسیتی خاص جبهه گرفت.نباید جامعه ای را به دلیل مردسالاری سرزنش کرد.بلکه باید در پی یافتن علت ها و رفع موانع آن بود.مسلما عامل به طبیعت فیزیکی یک گونه جاندار بر می گردد.
باز مراجعه کنیم به طبیعت.باز در حیوانات رفتار های برتری جویانه ی یک جنس را نسبت به جنس دیگر جستجو و کنکاش کنیم.به عنوان مثال زنبور عسل و زن سالاری در اجتماع کندو ها. جالب است بدانید که در ابتدای فصل پاییز که فصل باروری زنبور ها به پایان می رسد زنبور های ماده زنبور های نر را از کندو ها بیرون می رانند. و به همین علت زنبور های نر در ادامه ی فصل توان زندگی کردن نخواهند داشت و زندگی آن ها در این فصل خاتمه می یابد .چرا؟ بدین علت که زنبور نر در کندوها هیچ نقش تولیدی را نمی پذیرند و مصرف کننده ی محض هستند. همچنین در گونه ی گربه سانان به  طور مثال شیر. طبیعت این جانور به گونه ای است که شیر ماده وظیفه ی امرار معاش را به عهده می گیرد.بنا بر این در این نوع حیوان ماده سالاری جلوه پیدا می کند.
و اما در مورد انسان و جوامع انسانی.این که چرا در جوامع مردسالاری شکل گرفته است به طبیعت فیزیکی انسان ها بر می گردد.مسلم و واضح است که در میان گونه ی آدم جنس نر از قدرت بدنی و فیزیکی بیشتری نسبت به جنس مقابل خود بر خورد دار است.بنابراین در هر دوره که گذران زندگی با قدرت جسمانی نسبت مستقیم داشته باشد مرد در اجتماع و خانواده به عنوان تولید کننده و زن به عنوان مصرف کننده جلوه پیدا می کند.و همین پایه و مبدا ای برای ایجاد یک جامعه ی مردسالارانه است.به این دلیل که جنس ماده که بیشتر مصرف کننده می باشد تا تولید کننده به صورت وابسته خود را نشان می دهد.  متذکر می شوم که این سیستم و سبک در جوامعی که قدرت بدنی و انرژی عضلانی منبع اصلی برای تولید و امرار معاش زندگی است به طور طبیعی پیاده خواهد شد.حال این پرسش که چرا دیدگاه فمینیستی و کاهش مرد سالاری تنها در قرنها ی نوزده و بیست و  بیست و یکم صورت پذیرفته است؟(از یاد نبریم که که در قرون پیش از آن مرد سالاری نه تنها در جوامع آسیایی بلکه در جوامع اروپایی و آمریکایی نیز ریشه دوانده است) علت را در انقلاب صنعتی و کاهش نیروی انسانی باید جستجو کرد.با ایجاد صنعت و کاهش نیاز به قدرت بدنی در فرایند تولید نقش جنس مذکر به عنوان یک تولید کننده کاهش یافت  در پی آن  کارآرایی اندیشه و علم در فرایند تولید افزایش.کم کم قدرت بدنی مردان جای خود را به ماشین های مکانیکی می دهند و آن گاه اندیشه و جایگاه علمی است که به پروسه ی تولید و فن آوری کمک می کند.مسلما عقل و تفکر در عضلات نهفته نیست بلکه آن را باید در سر آدمی جست.و در این مورد جنس زن همپای جنس مرد و همتراز با آن محمل اندیشه و تولید علم است.آن گاه که مرد خانواده به علت قدرت بدنی خود نمی تواند مایحتاج زندگی را تامین کند  دیگر دلیلی برای وابستگی جنس ماده به او  نمی توان پیدا کرد.و آن گاه که در پیشرفت جامعه و امرار معاش خانواده  قدرت مغز نقش اصلی را می پذیرد در پی آن است که زن و مرد  هردو می توانند نقش برابر و همترازی را برای تولید و گذران زندگی بپذیرند.اینکه می بینیم در جامعه ی غرب کنونی مردسالاری به نحو بسیار زیادی کاهش یافته است و اینکه می بینیم در جامعه ی غربی حقوق اجتماعی برابر و همتراز بین زن و مرد تقسیم می شود به علت کاهش نیاز به قدرت بدنی و عضلانی (که خود از عوامل برتری مرد نسبت به زن است) در صنعت ،علم ،سیاست و اقتصاد است.در ایران نیز همین علت هاست  که نتیجه ی آن مشاهده ی ایجاد و رشد فمینیست در جامعه و همراه آن مشاهده ی خانواده های مردسالارانه است.در خانواده ها و میان زنهایی نهال اندیشه ی فمینیستی و برابری حقوقی فرهنگی زن و مرد رشد می کند که از لحاظ تحصیلات علمی و نوع شغل مطابق با تحصیلات در سطح بالاتری نسبت به دیگر خانواده ها قرار داشته باشند.از طرفی آن گونه که در جوامع روستایی و نیز کارگری با خانواده های به شدت مردسالارانه بر می خوریم تنها بدان علت  که در این نوع خانواده امرار معاش تنها به عهده ی کسی است که قدرت بدنی بیشتری دارد و آن که از چنین توانایی ای برخوردار نیست نقش وابسته و تابع را می پذیرد.
در جوامعی که قدرت عضلانی نیازهای اصلی انسان ها را بر آورده می کند مردسالاری رشد می یابد.در جوامعی که اندیشه، علم و فناوری ملاک تامین نیاز های انسانهاست برابری میان زن و مرد به وجود خواهد آمد.و نیز مطمئن باشید که اگر در جامعه ای نیاز های اساسی و ابتدایی توسط ویژگی ای که زن در آن تسلط بیشتری داشته باشد برآورده شود آن جامعه گونه ی زن سالارانه را تجربه خواهد کرد.
متاسفانه در دیدگاه ها و اظهار نظرهایی که از سوی فمینیست ها مطرح می شود تنها به بیان معلول و انتقاد از آن ها بر می خوریم.در صورتی که مقالات فمینیستی و نگرش فمینیست ها باید به سوی کشف علت و طریقه و راه حل مشکلات سوق پیدا کند.در جوامع هر چه پیشرفت علمی و فن آوری صورت پذیرد درد جامعه ی مردسالاری و جبر جنس مرد التیام بیشتری میابد.در پایان شما را به مشاهده ی چند خانواده ی صوری و مثلی دعوت می نمایم.خانواده ی کارگری .خانواده ای که زور بازوی کارگر نقش اصلی در امرار معاش اعضای آن خانواده به حساب می آید.در این خانواده با مرد سالاری مواجه می شویم. دوم خانواده ای که زن از تحصیلات فراتر و شغل و درآمد بیشتری نسبت به مرد برخورد دار است. به خانواده ای که زن سالاری در آن حاکم است بر می خوریم(از برخی استثنائات نیز باید گذشت .به طور مثالی جبری که مرد توسط قدرت فیزیکی خود در محیط خانواده ایجاد می کند .مسلما در این نوع موارد قانون درست و عادل نقش اصلی را در حل مشکل خواهد داشت.) و در پایان خانواده ای که مرد و زن هر دو و به اندازه ی برابر از سطح تحصیلات و شغلی برخوردارند.در این خانواده ها غالبا حقوق عادلانه و رفتار ادب مآبانه را مشاهده می نماییم.
گلناز خانم امیدوارم که شما نظر من را مطالعه فرموده باشید.آرزو می کنم که جامعه ی ایران توسط من ،شما و هم وطنان ما عرصه ها و پله های علم و فن آوری را که عامل برابری حقوق زن و مرد هست یکی پس از دیگر طی کنیم.و از این به بعد نه شاهد جامعه ای مردسالارانه و نه زن سالارانه بلکه جامعه ای برابر ،متعادل و ایده آل باشیم.





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 24 بازدید
    بازدید دیروز: 44
    کل بازدیدها: 237997 بازدید
  • درباره من

  • کمی نوازشم کن
    سیاوش
    به قول یک عزیزی منم یک آدم معمولی که تو همین کره ی خاکی و توی همین ایران زمین سرزمین خشکی ها که مدت هاست چراغ علم و شکوهش خاموش گشته بدنیا آمدم.به هر حال به قول شاعر تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم.هنوز خیلی راه مونده که نپیمودم.می خوام در آینده برم سفر.سفری دور که از اینجا کیلومتر ها فاصله داشته باشه.و اونجا بر خودم بیفزایم.اینو که به یکی گفتم گفت آرزو بر جوانان عیب نیست.
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • داستان های من
    می اندیشم پس هستم
    سیاوش قمیشی
    خسرو شکیبایی آلپاچینوی ایران
    تندیس
    همای سعادت
    e-com
    آخرین درد...
    بهارانه
    کلاغ-سایت ادبیات و فلسفه
    این هم از مدیر خان
    روهام
    سیاوشون
    ستاره ی صبح
    سیاورشان
    نوشته بر باد
    وبلاگ آموزشی . خبری پرمحتوا
    انجمن وبلاگ نویسان پارسی بلاگ
    وب سایت سرو
    ترانه ها وجملات عاشقانه
    سایت فرهنگی هنری ادبی سرو
    NooshI [Nooshi va Jojeha]

    شایا
    دلتا
    آرمان
    تندیس تنهایی
    مسافری از هند
    *ابراهیم نبوی*
    *سردبیر خودم*
    زهرا
    *وب نوشت ابطحی*
    بخش فارسی بی بی سی
    زن نوشت
    ترزا
    دست نوشته های یک پشت کنکوری
    گلناز
    بیا بگشای در بگشای دل تنگم
    مسافری از هند
    مسافری از هند
    آبدارچی پارسی بلاگ
    همسفر تنها
    همسفر تنها
    کردستان
    همسفر مهتاب
    *p30download*

    ابرک قله نشین
    خفن سرا
    دلتا
    رهگذر تنهای دهکده
    *سه کشک*
    *ملیحه*
    ذهن سیال
    nazanin studio
    زمزمه های تنهایی
    نقطه ته خط
    الپر
    دنیای کوچک من
    شب مهتابی
    شرتو
    مشتی نور سرد
    آدم و حوا
    کسوف
    ایزد بانو
    اینجا وبلاگ صورتک است.
    چیزی میان دو فریم
    مادر سپید
    مادر سپید
    تابستانه
    بهار
    بیا و برگرد
    سینا
    ستاره صبح
    جمع نوشت
    کامپیوتر
    آموزش و دانلود مصطفی
    میخانه