سلام :) (سه شنبه 85/1/15 ساعت 5:52 عصر)
سلام.خوشحالم که باز دوباره یک فرصتی پیدا کردم و دوباره برای به روز کردن این وبلاگ پشت کامپیوتر نشستم و مشغول تایپ کردن شدم.سال نو رو گرچه 15 روز از اون گذشته به همه تبریک می گم.من همیشه عادت دارم حتی وقتی که خرداد هم شد به هر کی می رسم سال نو رو تبریک بگم.الان تهران هستم و فکر کنم تا چند روز دیگه برم شهرستان.فکر کنم چند روز اول دانشگاه ها به خصوص دانشگااه آزاد که من اونجا هستم تقریبا تعطیل باشه.در پست پیش که فکر کنم یک ماهی از نوشتن اون می گذره نوشتم که بیشتر در مورد سیل و جریان احساسم می نویسم. این قول رو دادم که در اینجا بنویسم اما به نظرم بهتر رسید که در کاغذ اون رو بنویسم.چون در نوشته ی کاغذی بر خلاف وبلاگ انتخاب مخاطب در اختیار خودم خواهد بود و بنابر این آنچنان واهمه ای ندارم که کسی از این نوشته ها سردربیاورد. و به خاطر این واهمه دچار خود سانسوری بشوم.وقتی که روی کاغذ می نویسم دیگه ترسی از اینکه همه نوشته ی من رو خواهند خواند ندارم و بنابراین هرچه دلم خواست خواهم نوشت و خودم را به سلیقه ی تک تک مخاطب ها وابسته نمی کنم.البته این عادت بدی است که انسان از مخاطب خود ترس داشته باشد.ترس از اینکه مخاطب به درونی ترین احساسات شخصی انسان آگاه شود. و البته ترسی بی جا نیز نیست.
چند وقت هست که به یک سری کتاب های روانشناسی که انسان رو به طرف موفقیت می کشونه علاقه مند شدم.کتاب به سوی کامیابی آنتونی رابینز و کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست از کیم وو چونگ (مدیر عامل شرکت دوو) دو نمونه از این کتاب هاست .اگرچه خیلی وقت هست که این دو تا کتاب رو خریده بودم اما مطالب آن چندان منو به سمت خودش جذب نکرد.ولی الان که اون ها رو می خونم می بینم که بیشتر بهم انگیزه می ده و منو توی کارم مصمم تر می کنه.قبلا این جور کتاب ها رو که با موفقیت ارتباط داره یک جور کسر شان می دونستم.فکر می کردم که این کتاب ها سطحی هست و برای افراد عام تر جامعه کاربرد داره.من همیشه خودم رو جزء خواص یک جامعه در نظر می گیرم.البته شاید نشون از خودخواهی من باشه اما به این موضوع تا حدی اعتقاد دارم.به هر حال الان می فهمم که اینجور کتاب ها برای همه می تونه مفید باشه.چه اشکالی داره که انسان از یک سری تجربیات آدم های موفق بهره نگیره و از اون ها استفاده نکنه؟ به نظر من خیلی می تونه موثر باشه.
در آخر این نوشته ام می خوام بگم که از این به بعد تصمیم گرفتم اونجا هر هفته دو روز کوه برم.کوهنوردی یکی از ورزش های مورد علاقه ی من هسست.غیر از اون از سوار کاری هم خیلی خوشم می یاد.
منتظر به روز رسانی بعدی من هم باشید.هر چند اگر کمی زیاد طول کشید.اما انتظار و آرزو! بر جوانان عیب نیست.