چند صفحه از رمان کوری را خواندم و آنچنان من را مجذوب و شیفته خود نکرد.به نظر من رمان خوب رمانی هست که وقتی انسان پنج صفحه ی اول آن را می خواند نتواند حتی در تنگ ترین زمان ها هم آن رمان را کنار بگذارد.این مسلما یکی از ویژگی های رمان خوب است .رمان کوری با آنکه جایزه ی نوبل سال 1998 را هم کسب کرده است اما چندان رمان جذاب و گیرایی نیست.و اینجا مشخص می شود که جایزه ی نوبل برای کتابی خاص به معنای عالی و فوق العاده بودن آن کتاب نیست.البته بسیاری از کتاب هایی هم که جایزه نوبل کسب کرده اند واقعا فوق العاده و عالی هستند.مثل رمان مادر از پرل باک که همان ویژگی رمان خوب را که در ابتدا مطرح کردم در خود دارد.مادر هم به گمانم در سال 2000 جایزه نوبل را کسب کرده است و واقعا کتاب جذابی است.داستان در مورد یک خانواده ی رعیت چینی است که در سالهای 1800 زندگی می کنند.البته این سال تخمینی است و به طور دقیق تر جریان داستانی رمان در زمانی به وقوع می پیوندد که جنبش کمنیست در چین تازه شکل می گرفته و مراحل مبارزه را با نظام فئودالیسم و امپراطوری می گذرانده.رمان چندان پیچیده و پر هیاهو نیست و همین می تواند زندگی ساده ی رعیتی را زیبا تر به تصویر کشد.و نکته ی دیگر آنکه نویسنده بر روی هیچکدام از شخصیت هایش اسم نگذاشته است.و آنان را در داستان تنها با عناوینی مانند پدر ، مادر ،دختر ، پسر بزرگ و پسر کوچک مطرح می کند.به نظر من پرل باک در این مورد قصد تعمیم بخشیدن شخصیت های خود را دارد.در حقیقت نویسنده به نحوی غیر مستقیم سعی دارد شخصیت های رمان خود را در تمام خانواده های فقیر و پر مصیبت به تصویر بکشد.پیشنهاد می کنم حتما این کتاب رو بخونید.
|