سلام.امید وارم که حال همگی شما خوب باشه :)
(\_ _/)
(="•"=)
(")_(")
این مترو هم برای خودش جریانی شده ها ... دیروز که با آرش و سیاوش از دوستانم از خط حرم تا میرداماد در ایستگاه هفت تیر پیاده شدم با منظره ی وحشت ناکی مواجه شدم.وحشتناک تر از همیشه.خیلی شلوغه.واقعا شلوغه ولی دیروز نه تنها واگن ها از آدم پر شده بود بلکه حدود 7 نفر از هر در واگن جا برای داخل شدن نداشتند.نگهبان مترو میومد و آدم ها رو هول می داد و می چپوند توی واگن.خیلی ها بین در گیر کردند و خیلی های دیگه داخل نشدند.واقعا جای تاسفه. چون مورد اهانت به انسان در معنای وقعی آن نوشتم یاد حرف یکی از معلمهامون توی دبیرستان افتادم.آقای حمزه لو معلم ادبیات دبیرستان البرز کرج. می گفتش که به جای اینکه این همه هزینه صرف تولید ماشین و افزایش فوق العاده ی خط تولید آن بکنند که باعث افزایش ترافیک هم می شه تعداد دستگاه های اتوبوس رو زیاد تر کنند که این همه آدم داخل اتوبوس ها مثل گوسفند آویزون میله های اتوبوس نشند. (من شرمنده ام که اینجوری حرف زدم )
حالا به یک منظره ی واقعا کلافه کننده توجه کنید.با مامان و براردم می خواستیم بریم کرج.متروی کرج هم هر سه ربع یک بار راه میفته.اگه مترو مثلا ساعت سه بعد از ظهر حرکت می کرد ما سه دقیقه به سه داشتیم بلیط می خریدیم.باجه ی بلیط فروشی هم دو قسمت برای فروش بلیط داشت.یعنی اینکه دو نفر باید بلیط می فروختند.در حالی که تنها در یکی از آن دو قسمت بلیط فروخته می شد.و چه صف طولانی حدود ده نفر در همان لحظات آخر تشکیل شده بود و این بلیط فروش هم که قهرمان اسلو موشن slow motion به معنای حقیقی بودند.و در اون یکی قسمت دیگه که بلیط نمی فروخت سه نفر جمع شده بودند و مشغول گپ دوستانه ای با هم بودند.اون وقت که ما بلیط گرفتیم و داخل ترن شدیم در بسته شد و مترو حرکت کرد.در حقیقت اون چند نفر دیگه که پشت ما در صف بودند اگر از دو محل بلیط می خریدند به مترو می رسیدند.در حالی که سر گپ دوستانه ی سه نفر از اعضای مترو سه ربع از وقت آن ها ار بین رفت.چه بسا یکی از آنان باید در کلاسی حاضر می شد یا یکی دیگه باید قرار داد مهمی رو امضا می کرد.
این همه که گفتم تازه سر سوزنی در مقابل انبوه مشکلات اجتماعی فرهنگی اقتصادی و سیاسی کشورمون هست.
راستی یه چیزی.می دونید که مترو برای فرزند گل حضرت آقای رفسنجانی هست؟نمی دونید بدونید.
البته بی انصافی هم نباشه.مترو خیلی خیلی وسیله ی خوب و بجایی در شهر تهران هست ولی حق مردم دوازده میلیونی و سه میلیونی تهران و کرج بیش از این حرف هاست.
مردم ایران رو نفت که جهان خوابشو می بینه می خواببند ولی نیمی از آنها زیر خط فقر زندگی می کنند.راستی خط فقر رو حقوق 240 هزار تومن در ماه مطرح کردند. یکی نیست بگه الان خونه رو ماهی 240 هزار تومن هم اجاره نمی دهند.چه برسه به این که فرد با این مبلغ مخارجش تعیین بشه. چرا اینا خوزه بلات میگن.خط فقر بالا تر از این حرف هاست.
|