در بین ما ایرانی ها ،دولت مردان و مردم عادی طلسم عجیبی ایجاد شده است.سالهاست که این طلسم بر کشور ما سایه افکنده و آن چیزی نیست جز آنکه هیچ امری در جامعه و کشور ما روال عادی خود را پیش نخواهد گرفت.هیچ جنبه ی مثبتی از کشور ما پایدار و مستدام نخواهد بود.اگر هم موردی به روال عادی خود ادامه دهد همه ی ما منتظر خروج آن مورد از خط تعادل خواهیم بود و البته این خروج در آینده ای نزدیک صورت می پذیرد.اگر در یک نهاد اداری رشوه گیری نباشد به نظر ما بسیار عجیب خواهد آمد.البته این اداره تنها می تواند در خیال ما به وجود آید.اگر مکان یا شیئی به عنوان نمادی از کشور ما وجود داشته باشد باید انتظار از بین رفتن آن را بکشیم.برای مثال میدان آزادی و تندیس آن که نماد تهران به حساب می آید چندی پیش شنیدم که به علت عدم آبیاری صحیح چمن ها و درختان آن جا فنداسیون آن در وضعیت بسیارخطرناکی قرار گرفته است.تمام مراکز تاریخی ما از کاخ سعدآباد گرفته تا مسجد شیخ لطف الله اصفهان و خرابه های تخت جمشید.همه و همه به دفترچه خاطرات اشتراکی مردم ایران تبدیل شده است.دفترچه خاطراتی که گاهی در آن فحش هایی هم می بینیم.«علی به تاریخ 1375» ، «خیلی باحالی» و .... همان گونه که گفتم آن قدر این وضعیت بحرانی در جامعه ی ما ریشه ای شده که اگر در موردی این چنین نباشد شگفتی را در دیدگان ما می آفریند.
نمونه ی تاسف بار دیگری که این چند مدت با آن روبرو شده ایم طرح عریض سازی خیابان ولی عصر تهران هست.خیابانی که خود به نوعی سمبلی از تهران و نمادی از ایران می باشد.خیابانی زیبا دراز که در کنار آن درختانی با نظم بسیار چیده شده اند و هنوز ابهت و اقتدارشان را در قبال گذشت زمان به رخ ما ایرانی ها می کشد.آیا شهرداری تهران و دیگر مسئولان به ثبات و جاودانگی این درختان حسادت می ورزند؟آیا مسئولان به محبوبیت آنها به محبوبیت این خیابان و غروری که مردم نسبت به این خیابان دارند حسودی می کنند؟آیا بهانه ی سبک کردن بار ترافیک می تواند موجب ریشه کن کردن این خیابان کهن و تاریخی شود؟نه هرگز.هرگز این بهانه جایز و شایسته نیست.اما افسوس که طلسمی بر این جامعه ی بحرانی و دولت سیاه سایه افکنده که نمی گذارد هیچ موضوع هیچ اندیشه ، هیچ فرهنگ شایسته و هیچ اثر تاریخی و کهنی روال عادی خویش را به پیش گیرد و دچار انحطاط نشود.
خوشبختانه سازمان محیط زیست و سازمان میراث فرهنگی مخالفت هایی با این طرح کودکانه ی شهرداری کرده اند.امید است که شهرداری تهران دست به چنین اقدامی نزند .مسلما اگر شروع به چنین اقدامی کند مردم ما که هنوز هم ته مانده هایی از غذای فرهنگ و غرور ملی در درون کاسه ی وجودشان هست دست به مخالفت های گسترده ای خواهند زد.
ما نباید بگذاریم که تنی چند از مسئولان کوته فکر که واژه ی مسئول بر آن ها کریه و ناپسند است دست به ترور تاریخ ملی و میهنی ما بزنمد.ما نباید اجازه دهیم همان اندک مایه فرهنگ و تمدنی که از گذشته به ما به ارث رسیده است در چاه تاریک نیستی و عدم پرت شود.
مرسی از فریبای عزیز که این موضوع مهم رو برای نوشتن به من خاطر نشان کرد.راستی بچه های دیگه هم اگه موضوع برای نوشتن به من بدند خیلی خوشحال می شم.ممنونم.بای
|